زبانها: انگلیسی
در مورد یک ستاره سینمای مشهور به نام اولیویا است که با یک فاجعه بزرگ روبرو میشود. یک عکاس او و معشوق متاهلش را با هم دیده و از آنها عکس میگیرد. اما زمانی که اولیویا متوجه میشود یک پیشخدمت پارکینگ نیز به صورت تصادفی در عکس آنها حضور داشته است از او میخواهد تا برای رهایی از این مشکل به او کمک کرده و نقش معشوقش را بازی کند اما…
گروهی از یاغیان در یک شهر کوچک خالی از سکنه مرتکب جنایت هولناکی می شوند و کلانتر آن منطقه به دنبال آن هاست. استاد دانشگاه خانمی به همراه همسرش اتفاقی در مسیر این مجرمان قرار می گیرند و پای همه به گردابی از خشونت و انتقام کشیده می شود.
سیسال پس از پایان برنامه تلویزیونی محبوبشان، چیپ و دیل سنجابها زندگی بسیار متفاوتی دارند. هنگامی که یکی از بازیگران سریال اصلی به طور مرموزی ناپدید میشود، این زوج باید دوباره متحد شوند تا دوست خود را نجات دهند.
این فیلم تصویر زندگی «جیک لا موتا» (رابرت دنیرو) بوکسور معروف امریکایی است. تصویری از عاشقی هایش و به قهرمانی رسیدنش، از دلهره ها و شک هایش و از مغلوب شدنش در مبارزه با غول شهرت...
شاهزاده آملث در آستانه مرد شدن است که پدرش توسط عمویش به طرز وحشیانهای به قتل میرسد کسی که مادر پسر را میرباید. دو دهه بعد، آملث اکنون یک وایکینگ است که بهدنبال نجات مادرش، کشتن عمویش و انتقام پدرش است.
كاپيتان باربوسا و اليزابت سوآن و ويل ترنر براي نجات جك اسپارو و مرواريد سياه به سنگاپور مي روند اين در حالي است كه آنها براي نجات كاپيتان جك اسپارو بايد يك دزد دريايي چيني را پيدا كرده و نقشه دريايي كه محل كاپيتان جك را نشان مي دهد را از او بدزدند، در ادامه داستان مجمعي به نام برادران وارد داستان مي شوند كه باعث پيروزي دزدان دريايي كارائيب در مقابل كمپاني هند شرقي مي شوند و ....
ویل ترنر و الیزابت سوان که قصد دارند بزودی با هم ازدواج کنند بجرم کمک به کاپیتان جک اسپارو برای فرار از دست قانون بازداشت می شوند. لرد کاتر که دستور این بازداشت را داده به ویل و الیزابت می گوید اگر آنها به او کمک کنند تا جک را پیدا کرده و قطب نمای جادویی اش را از او بگیرد، آنها را مجازات نخواهد کرد...
«ناخدا باربوسا» (راش) کشتي «ناخدا جک اسپارو» (دپ) به نام «مرواريد سياه» را در اختيار مي گيرد و بعدا به شهر پورت رويال حمله مي برد و «اليزابت سوان» (نايتلي) دختر فرماندار (پرايس) را مي ربايد. «ويل ترنر» (بلوم) دوست دوران کودکي «اليزابت» با «جک» متحد مي شود تا «اليزابت» را نجات دهند و «مرواريد سياه» را دوباره به چنگ آورند. اما نفريني باعث شده «باربوسا» و خدمه اش براي هميشه در پرتو هر نور مهتابي به اسکلت هايي زنده تغيير شکل يابند...