زبانها: فارسی
مردی با خانوادهاش برای سفر کاری همسرش به شمال میروند و در راه تصادف میکنند و دخترش سارا بر اثر تصادف فوت میکند… مریم میخواهد از فرهاد طلاق بگیرد …
آیتکین در سن 9 سالگی به علت فقر خانواده به شخصی که دو همسر و چند فرزند دارد فروخته می شود و با او ازدواج می کند، او به علت ضرب و شتم شوهر از منزل فرار می کند…
زني در مواجهه با يك اتفاق بزرگ در زندگي اش، در دو راهه تصميم قرار مي گيرد، او يا بايد مطابق عرف دست به انتخاب بزند و يا...
همسر خانهدار یک بازیگر مشهور سینما در آخرین فیلم او با وی همبازی میشود و آنچنان مورد توجه منتقدان قرار میگیرد که منجر به حسادت او میشود. روابط صمیمانه آنها تیره شده، زن قهر میکند و به باغچه خانوادگی دماوند میرود. با بازگشت دخترشان به ایران روابط آنها دستخوش تحولاتی میشود.
نزدیک عید است و همه مردم مشغول خانه تکانی و استقبال از سال نو هستند. دختر جوانی به نام روحانگیز(ترانه علیدوستی) که خود را آماده ازدواج میکند، روز چهارشنبه سوری برای کار به خانه خانوادهای متوسط وارد میشود. فضای پر تنش و غمانگیز خانه، به همراه غوغای انفجار ترقههای چهارشنبه سوری فضایی بیثبات و ناآرام به وجود آوردهاست. مژده (هدیه تهرانی)، خانم خانه، در هیئتی سراپا سیاه و با حرکاتی عصبی، حالتی غریب دارد. مژده به رابطه همسر خود (حمید فرخنژاد) و زن همسایه (پانته آ بهرام) مشکوک شده و زندگی خانواده در آستانه نابودی است. دست آخر مرد، به ظاهر در نظر همسرش تبرئه میشود و پیش از عید آشتی میکنند؛ هرچند تنهایی و دوری آدمهای قصه ادامه خواهد داشت.
شفق عضو یکی از گروهک های سیاسی آشوبگر اوائل انقلاب، برای دیدن دخترش ارغوان که دانشجوی جنگلداری است مخفیانه به ایران باز میگردد. ماموری امنیتی به نام هوشنگ به عنوان دانشجو وارد دانشگاه شده و قصد دارد تا با کنترل ارغوان، شفق را به دام اندازد و...