زبان‌ها: کره ای

درباره زنی که در جستجوی دوست پسر گمشده خود است که یک شب در درخششی از نورهای ناشناخته ناپدید شد. او با کمک جمعی از ناظران بشقاب‌پرنده، حقیقت را در پشت یک راز مرموز کشف می‌کند. هونگ جی‌هیو یک "کارمند چتر نجاتی" است (کسی که بر اساس روابط خانوادگی خود استخدام شده است). او شغل ثابت و پیشینه خانوادگی محکمی دارد. همین‌طور یک دوست پسر دارد که چهار سال با او رابطه داشته است اگرچه آنها دیگر عاشقانه به هم علاقه ندارند. این زوج کم کم به فکر ازدواج هستند که دوست پسرش ناگهان ناپدید می‌شود. هئو بو‌را یک استریمر ناموفق توییچ و یوتیوبری با تنها چند صد مشترک است که محتوایش تماما در مورد رمز و رازهاست. او مبارزی است که از صفحه‌کلید به‌عنوان سلاح خود استفاده می‌کند و او عضوی از جامعه ناظران بشقاب‌پرنده است. او روزها را در اتاقش می‌گذراند و فیلم هایش را ویرایش می‌کند.

زندگی اون گیو‌ریه (جی چانگ‌ووک) راحت نبوده است. او در یک پرورشگاه زندگی می‌کرد و مدتی را در مرکز بازپروری نوجوانان و زندان گذراند. او برای داشتن یک زندگی عادی تلاش می‌کند. به دلیل یک حادثه، او شروع به فعالیت داوطلبانه در یک آسایشگاه می‌کند. در آنجا با رهبر تیم داوطلب کانگ تائه‌سیک (سونگ دونگ‌ایل) و پرستار سئو یون‌جو (سویونگ) کار می‌کند.

درباره پیدا کردن جاسوس و خبرچین در دهه 1980 میلادی در کره جنوبی توسط دو افسر است که از نقشه ترور رئیس جمهور آگاه میشوند و ...

داستان درباره زنی است که به همراه همکارانش تلاش می‌کند تا پس از پیوستن به بخش تحریریه وبتون، به یک ویراستار واقعی وبتون تبدیل شود. اه ما‌ئوم بعد از غلبه بر همه مشکلات سر راه کسی است که وارد بخش تحریریه وبتون می‌شود. او اشتهای زیاد، حس بویایی بالا و گوش‌های گل کلمی خاص یک مبارز به‌عنوان عضو ثابت سابق تیم ملی جودو دارد. اه ما‌ئوم باید حرفه ورزشی خود را رها می‌کرد وقتی یک حادثه ناگوار در طول مسابقه باعث پاره شدن رباط مچ پایش شد، اما او وقتی که تصادفا غذا را به بخش تحریریه وبتون تحویل می‌دهد، دوباره شروع به رویاپردازی می‌کند.

وکیلی که درگیر یک پرونده قتل شده است، یک شبه تبدیل به یک شیاد بدنام و نابغه می‌شود تا علیه یک توطئه بزرگ مبارزه کند و جان سالم به در ببرد.

در دریای «بانود» پسری است که دشمن «چانگ بوگو» است و او وارث این دریاهاست. او آرزو داشت به دریاها و اقیانوس ها حکومت کند. تا اینکه کاهن بزرگ او را به جایی برای تعلیم فنون رزمی می فرستد. ولی کاهن بزرگ به او فنون رزمی یاد نمی دهد و او آنجا را ترک می کند و به شهر خودش برمی گردد و از آنجا به چین می رود.

مانگچی پسر جوانی است که مشکلات کمی دارد و خلق و خوی آسانی دارد. او که در ساختمانی در وسط دریا زندگی می کند، با دوچرخه پرنده کوچکش به دنبال ماجراجویی می گردد و آرزوی روزی را دارد که بالاخره بالغ شود. بنابراین...

داستان سریال سلول های یومی کیم یو می ممکن است در ظاهر زنی معمولی مانند سایر زنان باشد، اما حقیقتی غیرمعمول درباره او وجود دارد. به نظر می رسد سلول های آن بخشی از مغزش که مسئول احساسات عاشقانه هستند، از کار افتاده باشند. این اتفاق بعد از جدایی سختی که تجربه کرده، اتفاق افتاده است و او هم اکنون درگیر روزمرگی زندگی شده است. اما پس از آشنایی با گو وونگ اتفاقات جالبی رقم می خورد و شرایط تغییر می کند.