Bob Peterson
- نام اصلی : Bob Peterson
- تولد : 1961-01-09
- جوایز : Nominated for 2 Oscars., Another 4 wins & 30 nominations.
- محل تولد : Wooster, Ohio, USA
۶ ماه بعد از اتفاقات پایان فیلم کارخانه هیولاها رخ میدهد، جایی که مایک و سالی متوجه می شوند که خنده کودکان ده برابر انرژی بیشتری نسبت به جیغ کشیدن آنها از شدت وحشت ایجاد میکند و حالا نیروگاه مرکزی شهر مانسترپلیس از خنده کودکان برای سوخت خود استفاده میکند
مسابقه ی بزرگی آغاز شده و مک کوئین قصد دارد به رقیبان خود ثابت کند هنوز هم بهترین ماشین مسابقه در جهان است.
کارل فردریکسن با اکراه موافقت می کند که با یک دوست قرار بگذارد - اما مسلماً نمی داند که این روزها قرار ملاقات چگونه است. داگ که همیشه دوست مفیدی است وارد عمل میشود تا کارل را قبل از قرار ملاقات آرام کند و تجربه های خود را در اختیار او بگذارد...
پیرمردی در شهری بزرگ زندگی میکند و از کل جامعه فاصله گرفته است و در تنهایی به سر میبرد. خانهی کوچک او در میان آسمان خراشهایی است که هر روز بلندتر میشوند و اکنون شهرداری میخواهد خانهی او را تخریب کند و تخلیه کند. اما پیرمرد حاضر نیست خانهاش را به هیچ وجه ترک کند به همین علت با هزاران بادکنک که به خانهاش وصل کرده است به پرواز در میآید تا سفر پر ماجرایی را آغاز کند. اما بر حسب اتفاق پسر شش سالهی همسایه نیز با او همراه میشود و آنها در سفری به سرزمینی دور افتاده ماجراهای جالبی را تجربه میکنند.
یک دلقک ماهی به نام مارلین است که در مورد پسرش نیمو زیادی حساس است و او را در اقیانوس گم میکند و در پی آن با کمک ماهی به نام دوری به جستجوی نیمو میپردازد...
هیولاها قدرت شهرشان را با ترساندن کودکان افزایش میدهند. اما آنها به طرز وحشتناکی از این میترسند که توسط بچهها آلوده شوند. از این رو وقتی یک بچه وارد شهرشان میشود، اختلال بزرگی در شهر به وجود میآید و ...