۶ ماه بعد از اتفاقات پایان فیلم کارخانه هیولاها رخ میدهد، جایی که مایک و سالی متوجه می شوند که خنده کودکان ده برابر انرژی بیشتری نسبت به جیغ کشیدن آنها از شدت وحشت ایجاد میکند و حالا نیروگاه مرکزی شهر مانسترپلیس از خنده کودکان برای سوخت خود استفاده میکند
یک دختر جوان و بدون پدر و مادر یک سگ را از پوند محلی به فرزندی قبول می کند ، کاملاً غافل از اینکه این یک آزمایش علمی خطرناک است که به زمین پناه گرفته و اکنون از خالق خود و کسانی که آن را یک تهدید می دانند پنهان شده است..