بهدنبال یک خیانت، مرد جوانی که رها شده است تا بمیرد، پس از یکی شدن با شیطان بدخلق خود، دوباره بهعنوان یک دو رگه قدرتمند نیمهشیطان-نیمهانسان متولد میشود و خیلی زود در سازمانی که به شکار شیاطین اختصاص دارد، استخدام میشود.
پس از یک جنگ، دختر جوانی که به عنوان «ابزار» برای جنگ مورد استفاده قرار می گرفت، زندگی کردن را یاد گرفت. با زخم های سوختگی، او به گذشته اش برمی گردد تا احساسات واقعی سرگرد را احساس کند، «دوستت دارم».